چه کسی میخواهد محبوب خدا شود؟
تمامی باورهای اسلامی به یک مبنا بر میگردد؛ توحید. چون مسلمانیم، فقط تسلیم خواسته های خداوند هستیم. در آداب مسلمانی، حرف اول و آخر را پسند و ناپسندهای خداوند میزند. از این رو فرمان خداوند را در بارهی تبعیّت از نبیّ اعظم صلّی اللهعلیه وآله وسلّم می پذیریم و برای این که مسلمان باشیم، امام حسین علیه السلام را دوست داریم و از او پیروی می کنیم.
شیعه و سنّی از حضرت رسول صلّی اللهعلیه وآله وسلّم چنین روایت کردهاند:
أَحَبَ اللَّهُ مَنْ أَحَبَ حُسَيْناً؛ خداوند دوست دارد هر که حسین را دوست دارد. (ابن قولویه، کامل الزیارات/52؛ و محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس 10/273)
اگر خداوند از انسان راضی نباشد، ادعای دوست داشتن خداوند ارزشی ندارد و انسان را به جایی نمیرساند. آن کسی که امام حسین علیه السلام را دوست دارد و از او پیروی کند، محبوب خداوند میشود.
نشان و معیار راستی و درستی ادّعای دوستی امام حسین علیه السلام، حرکت و تلاش در جهت کسب رضایت آن حضرت است. رضایتی که فقط با عمل صالح به دست می آید.
دون شک در اسلام به عبادت خداوند و توجه به اعمال واجب و مستحب بسیار تأکید شده است. عبادت دو رکن دارد؛ ظاهر و باطن. ظاهرش، همان شکل فیزیکی است و باطنش، توجّه قلبی به خداوند متعال است. ظاهر را هر کسی میتواند انجام دهد، حتّا اگر دین نداشته باشد. آیا فقط انجام عبادات میتواند معیار مناسب برای شناخت افراد باشد؟ حجت الاسلام قرائتی خاطرهای نقل میکنند:
«یک دکتری هست رئیس دفتر یک کسی. یه زمانی بود، الان نمیدانم! خیلی راجع به آن آقا حرفهای رنگارنگ میزدند. من بعد زنگ زدم در مورد رئیس دفترش پرسیدم:
شما ایشان را که این قدر مریدش هستی، دو تا از کمالاتش را بگو. چون من شناختی روی ایشان ندارم؛ چون خیلی بعضیها می گویند خوب است و بعضیها می گویند بد است. شما بگو،
گفت: ایشان زیارت عاشورایش ترک نمیشود،
گفتم: دیگه؟
گفت: نماز شبش هم ترک نمیشود،
گفتم: خب، عمه ی من هم این کارها را میکرد!»