شهید طلبه عبد الخالق رضایی
شهید طلبه عبدالخالق رضائی
شهيد عبدالخالق در سال 1341 در يک خانواده مذهبي متولدشد
او دوران ابتدائي خود را در يکي از دبستانهاي جهرم گذراند و دوران راهنمايي را در مدرسه فردوسي و بعد در هنرستان آيت اله حق شناس در رشته مکانيک فارغ التحصيل شددر حين تحصيل با شروع انقلاب فعاليتهاي خود را درجهت پيشبرد آن آغاز کرد روزها در راهپيمائي ها و شبها در کوچه و خيابانها فعاليت مي کرد بعد از پيروزي انقلاب مدتي به عضويت جهاد سازندگي جهرم سپس وارد سپاه پاسداران شد مدتي در قسمت بهداري سپاه کار کرد و بعد از آن براي مدت يک سال عازم جبهه هاي غرب کشور شد و پس از بازگشت در رشته عقيدتي سپاه ثبت نام کرد و بعد از پايان رساندن دوره مقدماتي طلبگي در شيراز عازم دانشکده تربيت مربي سپاه عازم شهر قم شد و 5 سال در اين دانشکده تدريس کرد که در اين مدت هم بارها عازم جبهه شد در عمليات والفجر 8 شرکت کرد . اخلاق و مديريت و فرماندهي عبدالخالق براي همه رزمندگان و سپاهيان واضع بود و بالاخره بعد از يک سال خدمت به لشکر المهدي براي آخرين وداع يک مرخصي 48 ساعته به ديدار خانواده رفت و مرخصي خود را 24 ساعت کاهش داد و چون عمليات کربلاي 5 آغاز شده بود به جبهه رفت و در اين عمليات در سمت معاونت گردان کوثر در تاريخ 5/11/1365 به شهادت رسد . روحش شاد و يادش گرامي باد
قسمتی از وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا الهى راجعون اشهد ان لا اله الا لله و ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان اميرالمومنين و ابنا الصاهرين و المعصومين سيما بقيه الله الاعظم و نائبه الامام خمينى مدظله سلام و درود بر پيامبر ان الهى كه راه انسانيت و كمال رابراى انسانها به ارمغان آوردند و سلام به ائمه معصومين پيامبر اكرم (ص) كه مكتب حيات اسلام و آمدن در صراط المستقيم قرار ميد هند و دورى از جنود شيطان و تقرب جنود الهى را ارمغان الهى خود براى ما و آيندگان دانست و سلام به ائمه معصومين كه دست انسانها ار گرفته و در صراط المستقيم قرار مى دهند و سلام بر مهدى موعود امام زمان و منجى انسانها ى خسته از ظلم و جور و سلام و درود برا مام امت خمينى كبير كه عصر مبارزه با ظلم و جور و قرن پيروزى مستضعفان را شروع نمود و انسانهاى زيادى را آب و حيات بخشيد و علاوه برآن به پيروزى شهادت را زمانى كه انسانها ى زيادى را آب حيات بخشيد و علاوه بر آن پايه گذارى كرد اى خدا بزرگ كه دنيا را خلق كردى و انسان را در آن جايگزين كردى كه اب امتحان ترا در يابند وبه سوى تو گام بردارند تو انسانها را با امتحان دربارگاه خود راه مى دهى زيرا در بارگاه تو به جز انسان راهى نمى تواند طى كند و دراين مسير پيامبران و عظام را فرستاد تا دست بندگانت را بگيرد و به سوى تو آورند خدايا همانطورى كه در بحرانى ترين دوران حيات عنايت رابرمن حقير جارى كردى دراين آخرين لحظات خود ت را به من بشناسان شيطان را بر پنچه هايمان آتشين در چهره هواى نفس خودت ازما دورى كن اى خداى بزرگ خواستم قدمى از دنيا و خود و صواب و خطا بگويم خواستم دنيا را عامل انحراف و خطا وعامل همه بديها و تزوير ها بدانم با اين تو جيها دانستم كه خودم را گول مى زنم آن چيزى كه دنيارا به دو تيره و سخت مى كند نفس انسان و اميال و هوس پرستيهاى آتشين مى باشد يعنى فهميدم كه ما صفت بد دنيا ميد هيم زيرا دلبسته اين دنيا شده اين اما نمى دانيم با اينكه همه ما روزى از اينجا خواهيم رفت ام اباور بداريم اى خداى بزرگ خواستم از رابطه خود م با خودت بگويم اما نمى دانم با اينكه همه ما روزى از اينجا خواهيم رفت اما بازورنداريم اما دربين راه شيطان و نفس اماره ديدم كه چو ن غولى بزرگ بر سر راهم ايستاده اند و قدرت تكان دادن آنها را ندارم اى خداى بزرگ خواستم از اعتقادم بگويم ديدم كه هنوز خيلى نقص دارم از اطاعت از امام هنوز خيلى عقب هستم اى خديا بزرگ خواستم از رايطه خودم با انسانها يعنى بندگان تو بگويم اما مشاهده كردم و ديدم كه آنطور كه تو مى خواستى نبودم اى خداى بزرگ از هرچه مربوط به حيات انسان بود خواستم سخنى گفته باشم خود را دور از آنچه خواسته بودى يافتم .با همه اينها اى خداى بزرگ ديدم كه صداى حسين (ع ) و زيارت حسين (ع) گوشم و قلبم و جسمم را به حركت و اداشت با خود گفتم با نقصهايم با كمك حسين (ع) جلو خواهم رفت سخنم ار اول با حسين مى گويم هر چند خود كمتر از آن يافتم كه با حسين (ع) گفتگو كنم اما با كاروان او و نوحه سرايان او با بسيجيان عاشق او هم صدا شدم خودم را داخل سيل خروشان آنها انداختم و يقين كردم كه حسين (ع) مرا برنمى گرداند و خجالت زده نمى كند بالاخره وقتى حسين (ع) را يافتم همه چيز برايم سهل و آسان شد همه چيز زيبا شد همه چيز مهيا شد حال اى خداى بزرگ از تو مى طلبم كه دراين روزهاى آخر اول خطاهايم را ببخشى و دردهايم را التيام بخشى و روحم را صيقل زنى و جسمم را به حركت در آورى تا در جنگ تانكها و توپها و …. با همه سختى ها به ياد تو و براى تو و بسوى تو باشم خداوندا دراين لحظات ما را عاشق خودت گردان و چشم و دل مغرمان كه اميد به دنيا دارند به خودت اميدوار گردان و بعد از آن نور هدايت كه از مهمترين نعمتهاست و محبت اهل بيت كه همه چيزمان چه امور دنيوى و چه امور اخروى بستگى به آنها دارد نصيب ما گردان خدايا اخلاص رادراين لحظات برما نازل كن تا اخلاص و شهادتمان با هم كامل گردد و بدينوسيله رنگ كبود تا و اهريمنى گناهانمان كه به چهره روحمان راخون آلود كرده است زيبا گرداند خدايا دراين لحظات دردهاى اهل بيت رابراى مان آشكاركن و شجاعت آنان را دردستمان و روحمان و مغزمان جارى كن تا در حال زيارتت و شكستن كابوس مرگ كه لحظه اى زيبا براى مومنين است براى ما هم زيبا شود و گناهانمان ما به سختى مرگ دچار نكند خدايا پيروزى برلشكر كفر كه ضربه هاى جبران ناپذير بر دينت زده نزديك گردان و مستضعفين را به وعده موعود خويش برسان وبا اين پيروزى قلب امامان خمينى كبير و ملت زجر ديده و شهيد پرورمان خوشنود گردد و قلب دشمنانمان غمگين شود باز از گناهانم ميگويم همانها كه مانع ديدن تو و نور هدايت تو شده است مرا ببخش كه سنگينيهاى گناهم بوسيله بخششت سبك و آماده پرواز گردم شكر گذارم كه در اوايل جوانى سلامت رابوسيله نعمت امام خمينى بر ما مجددا نازل كردى و نعمت مسلمان بودن را نصيب ما گردانيد ى