تور تفریحی پیرزنان و ماجراشون با راننده!
16 اسفند 1391
تعدادى پيرزن با اتوبوس عازم تورى تفريحى بودند.
پس از مدتى يکى از پيرزنان به پشت راننده زد و يک مشت بادام به او تعارف کرد. راننده تشکر کرد و بادامها را گرفت و خورد.
در حدود ٤٥ دقيقه بعد دوباره پيرزن با يک مشت بادام نزد راننده آمد و بادامها را به او تعارف کرد راننده باز هم تشکر کرد و بادامها را گرفت و خورد.
اين کار دوبار ديگر هم تکرار شد تا آن که بار پنجم که پيرزن باز با يک مشت بادام سراغ راننده آمد، راننده از او پرسيد چرا خودتان بادامها را نمىخوريد؟
پيرزن گفت: آخه ننه جون ما دندون نداريم.
راننده که خيلى کنجکاو شده بود پرسيد پس چرا آنها را خريدهايد؟!
پيرزن گفت: آخه ما شکلات دور بادامها را خيلى دوست داريم!