ویژگیهای اخلاقی رسول خدا(ص)
در میان ویژگیهای رسول خدا (ص) هیچ چیزی مهمتر از اخلاق آن حضرت وجود ندارد. این ویژگی همان چیزی است كه خداوند، رسولش را بدان ستوده و فرموده است: «انك لعلی خلق عظیم»، تو بهترین خلق و خو را داری. و خود رسول (ص) هم فرموده است كه برای احیای مكارم اخلاقی مبعوث گشته است «انما بعثت لاتمم صالحالا خلاق». و تازه مسلمانان هم وقتی وصف آن حضرت را برای دیگران میگفتند، مهمترین ویژگی دعوتش را همین میدانستند كه: «و یأمر بمكارم الاخلاق».
مفروق نامی هم وقتی مسلمان شده و با محتوای دعوت آن حضرت آشنا شد،خطاب به رسول گفت: ای برادر قریشی! تو مردم را به «مكارم الاخلاق و محاسن الاعمال» دعوت میكنی. حضرت بعدها هم در آموزههای خود روی اخلاق تكیه زیادی داشت و میفرمود: خداوند كریم است، كرامت و ارزشهای اخلاقی (معالی الاخلاق) را دوست دارد و از انجام كارهای حقیر و زشت كراهت دارد . و جای دیگر هم فرمود: سنگینترین چیز در ترازوی مؤمن در روز قیامت «حسن خلق» است و فرمود: بهترین دوست من از میان شما، كسی است كه بیشترین دوستی را با مردم دارد و به همین قیاس رابطه غیر دوستانه .
پژوهشگر: رسول جعفریان
ویژگیهای دوست واقعی از دیدگاه امام صادق(ع)
«حضرت آیتالله العظمی خامنه ای» در جلسه درس خارج فقه خود با شرح حدیثی از امام جعفر صادق (ع) به بیان ویژگی های دوست واقعی پرداختند.
آنچه در پی میآید گزارشی از بیانات ایشان در این درس است:
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ـ علیه السلام ـ قَالَ لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات»
شافی، ص 651
فى الکافى، عن الصّادق (علیهالسّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها». صداقت(1) مرزهایى دارد که اگر این خطوط اصلى و این مرزها وجود داشت، صداقتى که آثار فراوان شرعى و برادرى شرعى بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن کانت فیه هذه الحدود او شىء منها فانسبه الى الصّداقة». حالا اگر همه حدود هم نبود، بعضى از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.
«و من لم یکن فیه شىء منها فلا تنسبه الى شىء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة». اول این است که ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستى کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.
«و الثّانیة ان یرى زینک زینه و شینک شینه»؛ [دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمى دست پیدا میکنید، یا یک کار برجستهاى میکنید که زینت براى شماست، این را براى خودش زینت بداند. اگر خداى نکرده چیزى در شما هست، صفتى، کارى، عملى که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثارى بر این مترتب است: سعى میکند برطرف کند، سعى میکند آن را پنهان کند. اینجور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشى پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.
«و الثّالثة ان لاتغیّره علیک ولایة و لا مال»؛ [سوم اینکه] اگر به یک قدرتى، حکومتى، ریاستى دست پیدا کرد، یا به یک مالى دست پیدا کرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نکند. بعضىها اینجورىاند دیگر؛ با آدم رفیقند، به مجرد اینکه به یک مال و منالى، پولى، زندگىاى، چیزى میرسند، آدم مىبیند اصلا نمیشناسند آدم را. اصلا نمیشناسد، کأنّه نمیشناسد آدم را؛ از این قبیل هم دیدهایم آدمهایی را. اینجور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نکند، وضعش را با تو [عوض نکند].
«و الرّابعة ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته»؛ [چهارم اینکه] هر کار از دستش برمىآید، از تو دریغ نکند. خدمتى میتواند بکند، کمکى، وساطتى، توصیهاى، هر کار می تواند براى تو بکند و خیرى به تو برساند؛ از این امتناع نکند.
«و الخامسة و هى تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النّکبات»؛ [پنجم اینکه] در نکبتها و رویگردانیهاى دنیا تو را رها نکند. [اگر] به یک مشکلى دچار شدى، [به یک] بیمارىاى دچار شدى، سختىاى پیدا کردى؛ انواع و اقسام سختىهای دیگر - حالا در زمان ما ملاحظه میکنید؛ سختىهاى سیاسى و سختىهاى اقتصادى و حیثیتى و همه چىز هست دیگر؛ انواعش را داریم مىبینیم که در گذشته در دورانهایى اینها را نمیدیدیم؛ لیکن حالا جلوى چشم ماست؛ امتحانها فراوان است - [در] اینطور موارد تو را رها نکند؛ کمک کند.
پی نوشت:
1. صداقت در زبان عربی به معنای “دوستی” است.
با دهان بسته، خدا چیزی نمیدهد
«آیت الله سید محمد ضیاء آبادی» در ادامه جلسات هفتگی اخلاق که در مسجد علی بن الحسین(ع) تجریش تهران برگزار میشود بیاناتی را فرمودند که در زیر گزیدهای از سخنان پر بار این استاد اخلاق به خوانندگان ابنا تقدیم میشود: |
به کوشش امیرمحسن سلطان احمدی
-
دعا و تضرع در محضر خداوند
همیشه دعا کنید، نگویید خدا قضا و قدرش را مشخص کرده است اگر بخواهد می دهد و نخواهد نم یدهد نه اینجور نیست گاهی خدا مقدر داشته اما گفته اگر دعا کردی اگر خواستی من هم می دهم اما اگر لب بستی نمی دهم خدا را بخوان نگو کار گذشته است اینجور نیست ؛خدا درجاتی برای اشخصاص مقدر کرده است و آن هم به شرط خواستن است اگر میخواهی می دهم و نمی خواهی نمی دهم پس باید دعا کرد.
بنده ایی که دهان خود را بسته و گدایی نمیکند خدا به او نمی دهد باید خدا خدا کنید خدا را صدا کنید خدا هم دوست دارد بنده اش بگوید یا الله مسلما هیچ یا الله ایی بی جواب نمی ماند پس دعا کنید و خدا هم اجابت می کند اگر اعتنا نکنید به شما نمی دهد پس دعا لازم است.
ما مخلوق هستیم باید عرض حاجت کنیم گدایی خدا عزت است اصلا این گدایی فن خاصی دارد یک آدابی دارد دل سوخته چشم گریان و مضطر میخواهد و این ها شرط دارد باید غذایت و کارت پاک باشد تا دعایت استجاب شود بعدش هم باید امر به معروف و نهی از منکر نمود باید این دو رکن اساسی نیز در زندگی یتان باشد تا دعاهایتان به اجابت برسد.
رابطه دعا و امر به معروف
وقتی مردم گناه میکنند موسیقی حرام گوش میدهند ربا خواری حرام میکنند به آنها بگویید امر به معروف و نهی از منکر کنید اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید مطمئن باشید کفار و اشرار بر شما مسلط می شوند و هرچه هم خوبان دعا کنند چون محیط و جامعه محیط امر به معروف و نهی از منکر نیست دعای خوبان هم اجابت نمیشود.
عبادت و تربیت روح انسان
ما ظاهر را چسبیده و باطن را رها کرده ایم روح اگر نفاق و شرک باشد بیچاره ایم همش دنبال درمان جسم و بدن ظاهری هستیم مواظبیم جسم مان سرطان نگیرد اما به فکر درمان روح نیستیم ما به ظاهر عبادات جدی هستیم و کوشش میکنیم و چسبیده ایم به ظاهر عبادات اما به باطن هرگز.
آیا وضو میگیریم میدانیم یعنی چه یا فقط به ظاهر آن توجه داریم در وضو همان طور اعضای بدن را از آلودگی را با وضو پاک میکنیم باید روح را نیز پاک کنیم روح هم آلوده می شود بدن را برای مردم پاک میکنیم اما جان را برای خدا پاک نمیکنیم این نماز ما ظاهرش خوب است اما باطنش ضعیف است باید وضوی قلب هم بگیریم روح آلوده ی حریص بد بین بد خو تهمت زن کثیف است پس نماز هم مقبول نیست نماز صحیح است اما مقبول نیست نماز بدن وضوی بدن می خواهد و نماز قلب وضوی قلب می خواهد .
حج ما نیز ظاهرش خیلی خوب است غوغا می شود اما باطنش چیست آیا قبل از به مکه رفتن قلبت را از غیر خدا پاک کرده ایی حق الناس را داده ایی آیا محرم> شدی غیر خدا را از دل بیرون کردی و هر چه غیر خدا بود حرام کردی به دلت.
ما همه چی از خدا میگیریم روی زمین خدا می غلطیم یسار و یمین خداست بعد می گویم خدا کو چرا خدا را نمیبینیم این از کوری جان ماست ماهی تا در دریا هست آب را نمیشناسد اما همی ماهی را روی خاک انداختند “آب را می شناسد و با دهانش می گوید آب آب آب.
ظواهر باید باشد اما توقف رد این ظواهر درست نیست در جا زدن خوب نیست مراقب باشید داد و فریاد زدن ها زیاد مهم نیست ببینید در این دعای عرفه امام حسین (ع) چه گفته است اگر یک جمله را هم بگیریم بس است می آییم چهار ساعت طولانی دعای عرفه را می خوانیم داد و فریاد گریه هم میکنیم این خوب است اما اگر یک جمله از معنای آن بفهمیم خوب است فقط یک جمله بفهمیم که این چشمی که تو را حاضر و ناظر نمی بیند کور است همین یک جمله کافیه ما مقابل یک بچه هفت ساله کار بد نمیکنیم اما چرا در مقابل خدا گناه میکنیم و هیچ خجالت نمیکشیم اما می آییم چهار ساعت دعای عرفه طولانی میخوانیم اما عمل نمیکنیم.